""فاخته آن ""زیبای منفور

ساخت وبلاگ
life is like a road, it is yours and only your road. others can walk it with you, but no one can walk it for you ... So it means it is a must to walk until end of this road, you want it or you don't?!! so isn't it a forced will a forced choice? how about some one how wants to shortcut, or want to stop walking anymore and mark anywhere in the road as last point ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

با تمام زنان می‌خوابی اما فقط یک زن، خواب را از چشمانت می‌گیرد... به تمام زنان زنگ می‌زنی اما فقط صدای یک زن در گوش‌ات زنگ می‌خورد به تمام زنان دوستت دارم می‌گویی اما فقط برای یک زن لب‌هایت می‌لَرزد با تمام زنان سیگار می‌کشی اما فقط یک زن در جعبه‌ی سیگارت صدایت می‌کند برای تمام زنان شعر می‌گویی اما فقط یک زن در شعرهایت راه می‌رَود فقط یک زن زنی که تو را هرگز نمی‌شناسد...! صدف درخشان ... کاش تو آن زن بودی, تویی که نمیشناسی ام! ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

از یه جایی به بعد، دیگه دوست نداری هیچکس رُو به خلوتِ خودت راه بدی، حتی اگه تنهایی کلافه‌ات کرده باشه! از یه جایی به بعد، وقتی کسی بهت می‌گه دوستت دارم، لبــخند میزنی و ازش فاصـــله می‌گیری...! از یه جایی به بعد، فقط یه حس داری، حس بی‌تفاوتی نه از دوست داشتن‌ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن‌ها ناراحت! علیرضا روشن حسی که در دلم جوانه زده بود, پژمرد و حالا دوباره شکوفه کرده حسی که شاید روزهایی سخت رو برایم رقم زد ولی حالا دیگر آهسته آهسته به او خو کرده ام. ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

گمشده منم کسی که منتظر است اوست... گم شده ام نه در بیابان و نه در میان ازدحام جمعیت گم شده ام در کسی که سالهاست با من است گم شده ام تنها به اعتبار لبخندی که بر لب داشتم گم شده ام به اعتبار اعتمادی که به خود کردم به خود و او چه دوستانه و صمیمانه مرا در میان کویر خویشتن رها ساخت کجا بیابم حلقه ایی کجا بیابم دره ایی برای گریختن از این گمشده گی ... تو مرا بخوان نه به خود بلکه به خویشتن خویشم ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

" The Question is : Do you want this? if the answer is "Yes", then Gamble on yourself" and that was the moment that I lost myself on it for ever... ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

A falling star fell from your heart and landed in my eyes ستاره ای از آسمان قلبت فرو افتاد و بر چشمانم نشست I screamed aloud, as it tore through them, and now it's left me blind فریاد زدم و ستاره چشمانم را درید و مرا نابینا در این ورطه رها کرد The stars, the moon, they have all been blown out ستاره ها و ماه , همه با هم از هم پاشیدند You left me in the dark تو مرا در تاریکی رها کردی No dawn, no day, I'm always in this twilight و اکنون نه غروبی است و نه روزی ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

We clawed, we chained our hearts in vain قلبهایمان را ؛رگهایمان را در هم تنیدیم و به پیچاندیم We jumped never asking why و بدون آنکه هیچ سوالی بپرسیم به این معرکه وارد شدیم We kissed, I fell under your spell. همدیگر را بوسیدیم و من خود را محسور تو یافتم A love no one could deny محسور عشقی که هیچ کس نمیتوانست آن را انکار کند Don't you ever say I just walked away حالا اما نگو به این راحتی که من میروم I will always want you من همیشه تو را میخواهم I can't live ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34

خسته ام تو خسته ام کردی شاید به عمد شاید برای اینکه بگویی هیچم بودم, نیازی به اینهمه تلاش نبود هر آنچه که تو را از آن باز داشتم هر آنچه که او را از آن باز میداشتم هر آنچه که به تو گفتم نمیخواهم برای او اتفاق بیافتد همه را یکباره و همه را یکروزه برایش برایش فراهم کردی شاید تو هم فهمیده بودی که اینگونه میشکنم شاید تو هم میخواستی که شکستنم را تحفه ایی کنی و به آغوش آن لبان خندان بسپاری شاید لبخند و قهقهه کوتاهترش را بسیار بر آنهمه اصرارها و آنهمه خواهشهایم ""فاخته آن ""زیبای منفور...
ما را در سایت ""فاخته آن ""زیبای منفور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xmehrban740 بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 23:34